خلاصه کتاب:
محسن یه عوضیه که مادرش برای جلوگیری از آبروریزی های محسن، براش زن یه شهید به اسم پروانه رو میگیره که پسر کوچیک به اسم یاسین داره... مدتی بعد محسن با ایران که دختر کوچیکی به اسم حورا داره آشنا میشه و ادعای عاشقی میکنه. سادات با کمال غرور و به اسم ثواب پروانه رو راضی میکنه.. پروانه از محسن دو بچه به اسم زینب و یاسر داره.. محسن با ایران ازدواج میکنه.. محسن کارهایی میکرده که پروانه میبینه ولی سکوت میکنه.. یه بار که محسن مشغول کثافط کاریش بوده، ایران میبینه و محسن رو میکشه سادات با اینکه گناه پسرش رو میدونسته ولی انکار میکنه و ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.