خلاصه کتاب:
با درد عمیق دل من تو دیدی که مردم چه کردن تو پیش غرورم نشستی تو زخمای قلبم رو بستی تو زخمای قلبم رو بستی شکل رفتن این روزگار منو تو گریه تنها نزار منو از ادما پس بگیر منو دست خودم نسپار منو دست خودم نسپار جز تو هیشکی مهربون نبود با هجوم این درد زندگی منو از عشق من راحت جدا کرد من هنوز همون درد دیروزم آدم همیشه هیشکی مثل من عاشقت نبود عاشقت نمیشه..
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.