خلاصه کتاب:
درباره دختری به نام جاناست که زندگیش دست خوش اتفاق عجیبی می شود. جانا یک دختر مجرد نقاش با پدر مادری فرهیخته ست که قراره بزودی با شخصی ازدواج کند. روز واقعه جانا درمسیر بازگشت از گالری به خانه با زانیار تصادف می کند و بعد از چند روز وقتی که از کما در میآید ... او خودش رو اقلیما صاحب همسر و فرزند میداند. از قضا همسر اقلیما برادر زانیار هست و هیچ زمینه ذهنی ای از جانا در سر اونا وجود نداشته و این در صورتی ست که اقلیما دقیقا همون روزِ تصادف فوت شده بود. اما داستان به اینجا ختم نمیشه بلکه …
خلاصه کتاب:
گاهی تو زندگی نمیدونی انتخابت درسته یا نه، نمیدونی عکس العملت عاقلانه است یا نه، جای عقلت غرورت تصمیم میگیره، نفرتت راهت رو نشون میده و انتقام مثل یه ویروس تموم جونتو میگیره اما زهی خیال باطل که این حس کینه جویی اول از همه به خودت ضربه وارد میکنه…! وقتی دل آدم سیاه بشه چشماش به خیلی چیزا بسته میشه مثل معرفت، مثل عشق، مثل عقل…!گاهی میدونی داری راه رو اشتباه میری، زجر میکشی ولی میگی غرورمو شکوندن، فکر میکنی با لج بازی داری تلافی میکنی ولی خبرنداری که ...
خلاصه کتاب:
دخترکی که به گناه ناکرده مجرم شد تاوان پس داد تاوان خیانت دیگران، مردی که میخواست انتقام از او بگیرد و تا پای مرگ او رفت اما در این میان با بی وفایی رهایش کرد اما در این دوره جدید، سرنوشت مهره های خود را جور دیگر خواهد چید زین پس لحظه تاوان پس دادن دیگران است و دخترک که بر عرش نبخشیدن تکیه زده و تا اتش روشن کینه در قلبش خاموش نشود نمیبخشد حتی اگر آن فرد معنای خود خود زندگی برایش باشد ...
خلاصه کتاب:
ساقی همسر دوم خان دهکده ای دور افتاده که به سنگسار محکومه … محکومه به خیانتی که یادش نمیاد و سردار … مردی که میخواد انتقام این خیانت رو بگیره و تا مرگ ساقی پیش میره! از طرفی برادر هووی ساقی اونو دوست داره و ساقی عاشق میشه ما بین این دردسر های ریز و درشت ...
خلاصه کتاب:
نهان ارگان دختری که بزرگ شده ترکیه اس وقتی باباش زندانه جای بدهی های باباش مادرش میخواد بدتش به مردی که خودش زن داره؛ از عروسی به کمک داداشش فرار میکنه اما کی میدونه که چند قدم اونطرف تر قرار چه اتفاقی براش بیوفته؟ مسیح که گیر دختری افتاده که ادعا میکنه ازش حامله اس و چوب حراج به آبروش زده در صورتی که مسیح حتی چیزی یادش نمیاد مجبور به ازدواج باهاش میشه تا شر بخوابه اما دختره روز عروسی قالش میزاره و نمیاد؛ حالا اون میمونه و مجلسی که پای آبروی حاجی وسطه و عروسی که نیست ...
خلاصه کتاب:
هیتان، پسربچه یتیمی بود که به خانواده الیس سپرده شد. اون پسری سرد و عجیب بود و برعکس اون الیس پر از زیبایی و دخترونگی. هیتان دوست داشت پروانهها رو بکشه و الیس عطر زنونه میزد، مهمانی چای فرضی میگرفت. الیس مورد دست درازی قرار گرفت… هیتان سعی کرد کسی که دست درازی کرد رو مجازات کنه اما اون فقط یه بچه بود… خانواده الیس هیتان رو به جای دوری فرستادن چون …
خلاصه کتاب:
اونها همشون مرتکب یه اشتباه بزرگ شدن. اشتباهی که باید بخاطرش تاوان سنگینی پس بدن! در طی ده سال گذشته، با من مثل یه قربانی رفتار شد. یه قربانی برای گرگینههای گروهم… یه قربانی برای جفت واقعیم؛ کسی که به بیرحمانه ترین شکل ممکن منو از خودش طرد کرد. و یه قربانی برای سایه وحشی؛ کسی که برای رسیدن به اهدافش، از من سوء استفاده کرد. یا شاید… واقعا سایه با من همچین کاری کرده؟ سایه… مردی که پر از راز و معماست و هرگز حاضر نمیشه افکار و نقشه هاش رو فاش کنه… اما من از یه چیز مطمئنم!
خلاصه کتاب:
خیلی سخته، یه دختر بدون خانواده، تو یه دنیا به این بزرگی زندگی کنه، تو هر شرایطی قابل درک نیست اونم واسه منی که با رفتن حسام تنها بچه خونه بودم. آره شاید از دید خیلیا من لوس بودم. دختری وابسته به مامان و باباش، دختری که تمام زندگیش نوازش های مامان و باباش بود، با نفسشون نفس میکشید، با نگاهشون جون میگرفت...
خلاصه کتاب:
آهو دختری که از بچگی عاشقِ پسر عموش شاهرخِ، درست زمانی که بعد از کُلی فراز و نشیب پدر آهو با ازدواجشان موافقت میکند. پسر خان"امیر" که تازه از خارج برگشته از آهو خواستگاری می کند و همه چیز به یک باره بهم می ریزه.. رویاهای آهو با خودکشی شاهرخ ویران میشه و آهو میمونه با دلی غم زده و پر از نفرت که مسبب مرگ شاهرخ رو امیر علی میدونه از این رو تن به ازدواج با امیر میده و ...
خلاصه کتاب:
از تاکسی که پیاده شد هجوم هوای سرد دی ماه پوست صورتش را به گزگز انداخت. شال گردن بافت عزیز جون را تا روی بینی اش بالا کشید و به سمت قنادی آن سوی خیابان رفت. داخل قنادی هوا گرم بود و خبری از سوز سرمای بیرون نبود. به سمت صندوق رفت و فیشش را بیرون آورد و گفت: دیروز کیک سفارش داده بودم. لحظه ای بعد وقتی کیک خامهای سفید رنگی که رویش طرح گوشی پزشکی جا خوش کرده بود، مقابلش قرار گرفت ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.