خلاصه کتاب:
در رمان "غرور و تعصب"داستان پیرامون خانواده بنت شکل میگیرد که پنج دختر دارند. با آمدن دو مرد جوان ثروتمند با نام آقای بینگلی و دوستش آقای دارسی به همسایگیشان، خانم بنت امیدوار میشود تا دخترهایش ازدواج کنند و سامان بگیرند.
خلاصه کتاب:
یاسر رحمانی، پسر ناخلف معتمد محله حاج ایمان رحمانی، استاد بوکس، معروف به پنجه طلایی! مرد سی و دو سالهی قد بلند و خوش هیکلی که بخاطر مشکلاتش همسرش طلاق گرفته و خانوادهاش روی دیدن او را ندارند، یک شب زن بیوهای را از چنگال یک روانی که قصد آزار و اذیت او را داشت نجات میدهد و برای محافظت از زن و پسرهایش، او را به عقد خود در میآورد ...
خلاصه کتاب:
سایه، به صورت اتفاقی شاهد قتل یک دختر جوون میشه. میخواد خودش رو بیتفاوت نشون بده و از خطر دور بمونه اما طاقت نمیاره و به ادارهی پلیس میره تا دیدههاشو گزارش بده. غافل از اینکه چیز مهمی رو پیش قاتل جا گذاشته؛ نشونهای که مثل یه آدرس دقیق، قاتل رو بهش میرسونه ...
خلاصه کتاب:
ﻣﯿﻌﺎد دانشجویی ﮐﻪ ﭼﻨﺪ وقتی است از دختری در دانشکده ﺑﻪ نام ژینا ﺧﻮﺷﺶ ﻣﯿﺎﯾﺪ و چون آن دختر در پرورشگاه بزرگ شده میترﺳﺪ او را خانواده ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﺪ. میعاد از خانواده ﻣﺬﻫﺒﯽ و ثروتمندی است. او ﺑﺎ دختر عموی خود نامزد است. آن ها قرار است ﺑﻪ ایران ﺑﯿﺎﯾﻨﺪ و میعاد ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ همین زودی ﺑﺎ پردیس ﻋﻘﺪ ﮐﻨﻨﺪ. وقتی میعاد ﺑﻪ پدر خود میگوید ﮐﻪ خواهان ازدواج ﺑﺎ پردیس ﻧﯿﺴﺖ و میخواهد ﺑﺎ ژینا ازدواج ﮐﻨﺪ ...
خلاصه کتاب:
دختری که بخاطر اجبار و زور برادرش، راه زندگیش به طور کل عوض میشه و از ناهمواری های زیادی گذر میکنه، و در آخر به کسی که عاشقش میشه میرسه… سارا دادمهر دختری نوزده ساله است... دختری که با اراده و صبر در مقابل یه زندگی سخت که اول تقدیر و بعد به خواستهی برادرش سر راهش قرار گرفت ایستاد و مردانه جنگید و ثابت کرد که هیچ زنی از جنس مخالفش که همیشه از اول تا ابد تو گُوششان خواندند: (مردها شیرند، مثل شمشیرند) کمتر نیستند… چه بسا بهتر و قوی تر و برنده تر از شمشیر هم عمل میکنند و میتوانند دنیا را تکان بدهند…
خلاصه کتاب:
نویسنده سعی دارد اهمیت جستجو و یافتن معنا در زندگی را روشن کند. برای اینکار با تجربیات شخصی خودش از اردوگاه های کار اجباری نازیها شروع میکند. روایت هولناکی از رنج های طاقت فرسای زندگی در بند را بیان میکند نشان میدهد که چگونه افرادی که میتوانستند معنایی برای ادامه زندگی و حتی معنایی برای رنج کشیدن شان بیابند، هم سختیها را راحتتر تحمل میکردند و هم شانس زنده ماندنشان بیشتر از بقیه بود. او عمیقا اعتقاد دارد که انسان حتی انسانِ در بند که امکان انتخابهای زیادی ندارد و فرصت زندگی فعال و خلاقانه از او گرفته شده است خودش مسیر زندگی و رشد معنوی خود را انتخاب میکند ...
خلاصه کتاب:
گزارشی از سفر به کلاندایک و سرگذشت سگ گرگی به نام باک بود، که پس از خدمت به اربابها، وفاداریها و نوازش دیدنها و رنج بردنها، در خود، کششی به محیط جنگل احساس میکند و تنها به عشق ارباب مهربانش در میان انسان ها میماند و همین که اربابش به دست گروهی از بومیها کشته میشود، روانه جنگل میشود تا به زندگی اجدادی خود بپیوندد و در میان برادران جنگلی آوای شادی سر دهد. او فقط نارضایتی خود را به مرد غریبه فهمانده بود و مغرورانه یر این باور بود که فهماندن احساسش به معنای فرمان دادن است. اما در کمال تعجب،طناب دور گردنش محکم تر و نفس در سینه اش حبس شد ...
خلاصه کتاب:
مهران که تحصیلات پزشکی اش را در انگلستان به پایان رسانده برای زدن مطب و به دنبال علایقش مسیر راهش را روستاهای خوش آب و هوای ارسباران قرار میدهد، و نزد دوست پدرش فرامرزخان اقامت مییابد! ولی همه چیز همانطور آرام و بدون جنجال پیش نمیرود؛ با به میان آمدن شرطی از سوی فرامرز خان دست تقدیر سرنوشتش را تغییر میدهد ...
خلاصه کتاب:
اتفاق ها افتاده بود. آتیش ها سوزونده شده بود و همه چیز ظاهرا خاکستر شده بود. تا اینکه دبیر فیزیک با تجربه شهر، ماه دوم سال تحصیلی فوت کرد و کلاس هایش بین دبیرهای دیگر تقسیم شد. دبیرهای با سابقه تر کلاس های مهم تر مثل پیش دانشگاهی و سال سوم را برداشتند و کلاس های اول و دوم خودشان و اول و دوم دبیر فوت شده، بین یکی دو دبیر جوان تر تقسیم شد. دختر قصه ما هم که با پارتی به زور در آموزش و پرورش جا داده شده بود، به او پنج کلاس رسید. یکی در مدرسه دولتی و چهار تا در مدرسه غیر انتفاعی!
خلاصه کتاب:
در مورد دختریه که بهش دست درازی شده و حالا چند سال هست از اون موقع گذشته و دوست برادرش قراره با شیوه های مخصوص به خودش دختر داستان رو معالجه کنه... حالا این شیوه ها ...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " رمان دونی " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.